رها رها ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره
آوا آوا ، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

دختران نازم رها و آوا

تولد راستین جون در مهد کودک

07/04/1393 بود چهارمین سال تولد راستین ( پسر همکارم ) که امسال علاوه بر خونه توی مهد کودک هم یه تولد گرفت و من و رها جون هم توی این جشن شرکت کردیم . زاستین جون دوباره تولدت مبارک از روز قبل به رها گفته بودم که صبح میخوام با خودم ببرمت اداره تا بریم تولد آقا راستین ، رها هم خیلی خوشحال شده بود و به من میگفت مامان بیا تمرین کنیم که مثلا" میخوای من و صبح از خواب بیدار کنی ( مامانی نکنه خواب بمونم ) خیلی بامزه چندین بار تمرین کردیم و مثلا" رها خودش زد به خواب و من بیارش میکردم و چشماهای قشنگشو  دو برابر باز میگرد . صبح شدو من بیدارش کردم و مثل تمرین چشماشو خوشحال و شاد و خندون باز کرد و لباس هاشو که خودش انتخاب کرده بود و از...
13 مرداد 1393

گردش با بابا جون

یه روز که خونه بابا جون اینا بودیم بابام رها و آوا رو با خودش برد بیرون که وقتی داشتید میرفتید بیرون اینقدر خوشحال بودید که رها جون مثل همیشه که خیلی چیزها رو به من تذکر میده گفت که مامان چند تا عکسم بندازی بد نیستا من هم که همیشه دوربینم توی کیفمه و البته مامانم بهم میگه خانم فتو اوردم و چند تا عکس از پدر بزرگ و دخترا انداختم یه جمله بامزه هم رها به مامان جونش گفت : مامانی ببخشیدا  برامون اسفند دود نمی کنی .   یعنی اینجا میخوام بخورمت نمک خالصی :   درست همینجا بود که وقتی قربون صدقشون میرفتم رها خانوم به مامان جمیله سفارش اسفند و دادن . ...
1 مرداد 1393

بازیهای کودکانه

این عکسها وقتیه که داشتیم از سمنان برمیگشتیم به تهران و به پیشنهاد من رفتیم ریور ساید و من چند تا عکس ا شما دو تا وروجک انداختم . آوای عزیزم هم میخواد هر کاری رها میکنه تکرار کنه و با دقت هم به کاراش نگاه میکنه                               رها هم عاشق اینطوری عکس انداختنه     اینجا هم که رها جونم مشغول هل دادن خواهرشه   ...
1 مرداد 1393
1